حذف ۴ صفر پول ملی و بیتوجهی به اصل مقاومت در برابر تغییر
اساس پیشنهاد حذف 4 صفر پول ملی چیست؟
تا چه میزان جوانب فرهنگی-اجتماعی-اقتصادی آن بررسی شده است؟
آیا حذف 4 صفر پول ملی، دردی از تورم ما دوا می کند؟
حتماً تغییر ساعت ملی، در بهار و پاییز از خاطرتان عبور کرد.
در ادامه ما فقط جنبه کوچکی از این پیشنهاد را مورد بررسی قرار می دهیم.
در حاشیه موضوع حذف 4 صفر پول ملی باید عنوان کرد که به لحاظ ریاضی اگر هر کیلو
میلگرد
به ازای ۳۶،۵۰۰ ریال متاثر از حذف ۴ صفر ۳.۶۵ ریال شود؛ افزایش قیمت ۵۰۰ ریالی مورد انتظار بازار هم ۰.۰۵ ریال یا ۵ دینار میشود.
تا اینجا همه چیز خیلی خوب و حتی کاهش نرخ را مشاهده میکنیم.
اما اصل مقاومت در برابر تغییر کجای این پیشنهاد قرار گرفته است؟ آیا همه بازاریان واقعاً 500 ریال را 0.05 ریال محاسبه می کنند؟
در واقع یک تاجر
بازار آهن
ممکن است بدون توجه به این ۴ صفر حذف شده مجددا همان ۵۰۰ ریال یا بطور مثال ۵۰ ریال را مجددا افزایش دهد... و اینجاست که معادلات این پیشنهاد بهم میخورد.
لذا این موضوع حساس را از جنبه بازار و اجتماعی مورد بررسی قرار می دهیم.
موضوع در واقع مربوط میشود به اصل مقاومت در برابر تغییر که هم بصورت فردی و هم بصورت سازمانی قابل بحث است؛ و این موضوع میتواند به وسعت یک جامعه تعمیم پیدا کند؛ همچنین همواره این موضوع یک مسئله چالش برانگیز و پر هزینه در مسائل مدیریت سازمانی بوده است .
اصل مقاومت در برابر تغییر عنوان میکند که :
"در هر فرآیند تغییر، میزان مشخصی مقاومت صورت می¬گیرد. اگر صادقانه بیان کنیم اکثر ما، موجوداتی مبتنی بر عادت هستیم و زمان مشخصی لازم است تا به یک تغییر عادت کنیم. برخی از ما خواه آگاهانه یا ناآگاهانه، زمان بیشتری به این منظور نیاز داریم..."
مثالی زده میشود که درک این موضوع را بهتر نشان دهد:
حدود ۳۰ سال پیش که استفاده از کامپیوتر به تدریج و بصورت کاربردی وارد سازمان ها و شرکت های ایران گردید؛ استفاده از آن علیرغم اثبات های علمی صورت گرفته و انتقال تجربه جوامع پیشرفته، در میان مدیران و کارمندان سازمان با شک و تردید همراه بود؛ بطوریکه سازمانها مجبور شدند سیستم سنتی را همچنان بصورت موازی حفظ نمایند؛ بدین صورت که همزمان با اینکه داده ها و اطلاعات توسط اپراتورها در کامپیوترها ثبت میشدند؛ با حفظ سیستم حسابداری قبلی در دفاتر هم تحریر و نگهداری میشدند؛ و این موضوع در یک دوره زمانی حداقل ۲ تا ۵ ساله تقریبا هزینه سازمان را دوبرابر نمود !
مثال دیگر موضوع استفاده بهینه از روشنایی ۶ ماهه ابتدایی سال یا Daylight saving است که ۶ ماه اول سال ساعت رسمی ۱ ساعت به جلو کشیده میشود؛ که بنا بر "اصل مقاومت در برابر تغییر" هنوز هم که هنوز است وقتیکه از برخی سوال میشود ساعت چند است، عنوان میکند قدیم یا جدید ؟!
حالا با این تعاریف و مثالها بهتر میتوان توضیح داد چه اتفاقی ممکن است رخ دهد اگر "اصل مقاومت در برابر تغییر" در سطح یک کشور و در خصوص تغییر یک شبه واحد پول ملی تعمیم پیدا کند؛ با توجه به عدم حصول موفقیت در مهار تورم؛ چه بلائی ممکن است بر سر اقتصاد یک کشور آید ؟!
از لحاظ تئوری شاید بتوان واحد پول ملی در گردش سیستم بانکی و مالی یک کشور را که به عنوان مهمترین و حساس ترین متغیر اقتصادی شناخته میشود؛ را تغییر داد ، بطوریکه بتواند ۳۶،۵۰۰ ریال را تنها طی یک روز به ۳.۶۵ ریال تغییر دهد؛ اما برای یک فرد عادی بنا بر "اصل مقاومت در برابر تغییر"؛ طبیعتا این موضوع نمی تواند یک شبه حل و فصل شود؛ و از همین رو تصور اینکه در مثال ما، به جای افزایش ۵۰ تومانی، یک فعال بازار حاضر شود ۵ دینار ( ۰.۰۵ ریال) کالای خود را افزایش دهد؛ کمی مشکل بنظر میرسد است؛ چه بسا اینکه حتی با مفهوم دینار هم آشنایی نداشته باشد و بطور مثال بنا بر کوچکترین واحد پولی که بطور متداول می شناسد؛ حداقل ۱ ریال افزایش قیمت را لحاظ نماید که در مواجه با ۵۰ تومان واحد پولی قبلی؛ ۱۰،۰۰۰ تومان خواهد شد !. در واقع خطای انسانی یا "مقاومت در برابر تغییر" او را در شرایط تردید و ابهام در اعمال افزایش ۵۰ تومان قدیم در مقابل ۱ ریال و یا ۵ دینار جدید قرار داده و به دلیل کوچک شدن اعداد ممکن است اهمیت بزرگی تورمی که ممکن است ناخواسته از ادامه تورم موجود در جامعه به وجود آید را درک نکند و از اینرو گروهی از فعالان بازار در جامعه در چنین شرایطی ممکن است خسارات جبران ناپذیری را به بدنه اقتصاد کشور در بازه زمانی حساس وارد آورند که گاها قابل جبران نبوده و ممکن است ما را به قعر سیاهچاله اقتصادی ببرد .
لذا موضوع حذف ۴ صفر، موضوعی نیست که به سادگی یک بخشنامه و با یک ابلاغ در جامعه صرفا با اتکاء به مباحث تئوریک اجرایی گردد؛ نیاز به مطالعات روانشناختی و جامعه شناسی و تحقیقات بیشتر و حداقل در مرحله اول نیاز به مهار تورم افسارگسیخته دارد؛ متاسفانه روال آزمون و خطا غالباً در کشور ما، حداقل در حوزه اقتصادی، بارها و بارها خسارات سنگینی را به بار آورده است.